يادداشت سردبير٬ شماره ٣٧
سياوش دانشور
"انتخابات" خونين

جمهورى اسلامى رژيم کشتن و استاد خون ريختن است. کل عمر منحوس اين نظام روى همين رکن استوار بوده است. و اين در پايه اى ترين سطح٬ ضروريات بقاى سرمايه دارى در ايران است که اعتارض به فقر و اسثتمار و تبعيض شديد را با اختناق شديد و "مشت آهنين" مهار ميکند. نمايش مضحک "انتخابات" رژيم ازاين قاعده مستثنى نيست. هر دور به کرسى نشستن و تکيه دادن سران ارتجاع به صندليهاى وزارت و وکالت روى دوش قتل عام و سرکوب خونين بوده است. "انتخابات" مجلس نهم هم ازاين قاعده پيروى ميکند. جمهورى اسلامى در ايندوره تا توانست خون ريخت٬ تا توانست اعدام کرد٬ تا توانست زير شکنجه کشت٬ تا توانست مردم را در سرما و گرسنگى کشت٬ تا توانست فقر و فحشا و فساد و بيکارى و اعتياد را گسترش داد٬ تا توانست سم خودپرستى و ناسيوناليسم و مذهب را به جامعه تزريق کرد٬ تا توانست عليه کارگر و کمونيسم و آزاديخواهى و برابرى طلبى شمشير کشيد٬ .... و روى اين درياى جنايت و قصاوت به استقبال "انتخابات" مجلس ارتجاع زمانه و اداره حقوقى دزدى رسمى و قانونى از جيب طبقه کارگر ميرود.
نتيجه مذاکرات سران "اصلاحات"٬ يعنى اسم رمز سهمگيرى از لفت و ليس٬ اين شد که حرف حرف حاج آقا "رهبر" است و غلط زيادى موقوف! تعدادى جان برکف اسلام و نظام٬ که خودشان ميگويند که در اينراه از خود "رهبر" جان برکف ترند٬ به ليست اضافه ميشوند و افق "اقليتى اصلاح طلب" در مجلس ممکن است باز باشد! ناگهان نيش ها باز شد٬ احساس رضايت بعنوان خط مشى عمومى تزريق شد٬ بازار شايعات و اظهار نظرها گرم شد! "اصلاح طلبان" همه جا٬ در چلو کبابى٬ در راهروى توالت٬ در اندرونى هاى حوزه علميه و مساجد٬ در قصر سران٬ پشت ميز حجره در بازار يا دفتر روزى نامه ها٬ و يا در حشر و نشر با هواداران هميشه سر بى کلاه مانده خارج٬ پچ پچ ميکند؛ موئى از خرس غنيمت است٬ از هر تک صدائى بايد استفاده کرد٬ خبرهائى خوش ميرسد٬ بالاخره بايد شرايط را درک کنيم٬ مواظب باشيم مردم را به دو بيراهه تمايل به سرنگونى و انقلاب و يا اميد به حمله خارجى سوق ندهيم٬ هوشيار باشيم و جنبش اصلاح طلبى را در صحنه نگاه داريم! افق کمابيش ترسيم شده است. اين آن لقمه بود که پاره هاى تن نظام قرار بود بگيرند و اين آن دامنه آزاديخواهى است که اپوزيسيون مجاز و غير مجاز ملى اسلامى براى هزارمين بار نشان داد.
"دگر انديشان" عزيز جنبش ملى اسلامى! برويد با راى تان يا با زدن انگشت٬ يا حتى پيشاپيش با ارسال پيام و تهنيت – بسمى تعالى و دعا به جان "رهبر" يادتان نرود- اعلام کنيد که به تمام اين جنايات مهر تائيد ميگذاريد! برويد به ارتجاع ضد زن٬ ضد کمونيست٬ ضد آزادى و برابرى٬ ضد کودک٬ ضد کارگر٬ ضد جامعه "راى" بدهيد! "راى" شما بسيار مهم است٬ نه براى امروز و جيفه دنيايتان بلکه براى آخرت و ثبت در تاريخ! براى آنکه نسلهاى آتى بخوانند که؛ در ايران و در سرزمين عجايب جرياناتى به نام اپوزيسيون بودند که زمانى طرفدار چين و شوروى و مصدق و بعد خمينى بودند و با اينکه دنيا زير و رو شد آنها طرفدار حکومت اسلامى باقى ماندند. آنها بحدى در ايده هايشان استوار بودند که حاضر بودند روى سنگفرش جنايت و خونريزى اسلامى٬ قدم بردارند و به طريق بسيار دمکرات و نازک طبع و در عين حال ساده لوحى به اين حکومت لبخند بزنند٬ به برادارن سفارتى شان سلام و عليکى اسلامى کنند٬ مهرشان را به آنها و کينه شان را از اين "کمونيستهاى ضد انقلاب" اعلام کنند! آنها حتى وقتى شکست ميخوردند٬ پايدار بودند٬ ميرفتند در گوشه عزلت سياسى و براى دور بعد سرودها ميخواندند. آنها وقتى از آزادى و حقوق بشر و غيره حرف ميزدند اصلا کارى به اين آخوندها نداشتند! آنها فقط با ديدرو و روسو و مولير و کانت و برخى هايشان با "مارکس جوان" و غيره حشر و نشر داشتند. به کمتر از گاندى و ماندلا رضايت نميدادند و حتى نام آخوند مورد علاقه شان را همين گذاشته بودند! ولى اينها براى اينبود که به اين چپهاى افراطى بفهمانند که مصداق اينها که آنها ميگويند؛ حجاريان و خاتمى و خامنه اى و رفسنجانى و قبلتر خمينى و خلخالى و گيلانى و خلاصه ليست طويلى از جنايتکاران بنام است! آنها در سياست خبره بودند. تنها يک مشکل وجود داشت. دولتى که اين دالائى لاماهاى ايران از آن حمايت ميکرد٬ بسيار بيشرم بود. حتى اجازه چاپ يک پوستر اينها را و يا ثبت نام اينها را در اين سيرک مسخره نداد! آنها خيلى "انحصار طلب" بودند و اينها خيلى "ضد انحصار طلبى". اما معمائى که هميشه بى پاسخ ماند اينبود که اين معادله هميشه در دفاع از انحصارطلبان متفرقه حل ميشد و آنها هم هيچ غلطى نميکردند! بطرز عجيبى هميشه دشمنان ديروز دوست امروز ميشدند و سجاياى آنها بيرون مى افتاد! گفتم که در سياست خيلى خبره بودند! بعد از مدتها تکرار اين داستان ملال آور و پير شدن افراد٬ ديگر همين شد عادت! بجز اين برايشان نه ممکن بود و نه متصور! تبليغات اين کمونيستهاى افراطى و اين مردمى که هر روز ميگفتند نميخواهيم هم به خرجشان نرفت!
برويد٬ اپوزيسيون هميشه طرفدار ارتجاع سرمايه دارى٬ برويد "راى" بدهيد! به جنايت و شکنجه و اعدام و ولايت فقيه و التزام به نظام جمهورى اسلامى "راى" بدهيد! به تداوم جنايت و فقر راى بدهيد! شما با هر "راى" که اين نظام را به خيال خود از گزند کارگر و انقلاب کارگرى مصمون ميکنيد٬ هزاران راى در محکوميت سياست ضد بشرى تان در دفاع از مرتجعترين حکومت زمانه و سکوت و دست تکان دادن براى سرکوب دانشجويان آزاديخواه و برابرى طلب و کارگران پيشرو و مبارزه دريافت ميکنيد! برويد به حکومت تان "راى" بدهيد! برويد در اين "انتخابات خونين" شرکت کنيد!

***

 

نوشته های دیگر از سیاوش دانشور